این روزها حال خوبی به من نمی دهد هوای شهرم،عشق را این آیین کذایی و بیمار که از شبه جزیره عربستان همچون یک ویروس به اقسا نقاط جهان سرایت کرده و از بیخ و بن نابود کرده است. اگه کمی چشمامون رو باز کنیم حال هیچکی خوب نیست. از پدر و مادر ها که اسیر بچه ها شدن و نگران آیندشون هستن.این ها آفت و فرزند نارس اون دینی است که با زور و تزویر و نیرنگ به جان این مردمان وارد شده است.این سرزمین را تبدیل به ویرانه ای کردن که دل و دماغی برای زندگی در سینه مردمانش نیست.این آیین تا جایی پیشرفته که تمام مناسبات اجتماعی را به هم  زده تا جایی که دخترها و پسرهامان را به پیله تنهایی که بافته ی دست همین آیین  کذایی است وا داشته است.این پیله همون باورهای مزخرف بوده است که دختر و پسر برای هم مثل سم می باشند البته از ایسلام این بعید نبوده است زیرا به تمام مسائل نگاه کاسب کارانه داشته و دارد،ادیان و مذاهب با بی خردی انسان کار دارد.سال هاست که آفت این دین مزخرف به تن میهنم نشسته ولی هر روز با یک سناریوی جدید سعی در مخدوش کردن توجهات به مضررات باورهای دینی دارند.تا جایی که این روزها رسانه ها که بعید میدانم که عمال و جیره خوره حکومت نباشن از یک رخداد شومی رونمایی میکنند که انگار تازه اتفاق افتاده،نع خیر ای به ظاهر میهن دوستان عزیز!! اینکه اعراب زن های میهنم  را با استفاده از اون دینی که ازش حمایت می کنید،سالیان عدیدی است که به تاراج برده اند منتها منفعت شما اجازه نداده بود که از آن رونمایی کنید،بله خدا میداند مذهبیان دروغگو و فاسد با این جریان جدید دنبال کدامیک ازمطامع خود هستن .برای مرگ اندیشههای بس ویرانگر و انسان خانه خراب کنتان لحظه ای به خودم تردید نخواهم داد و قلم در دست برای رهایی از چنگال اهریمن ایسلام به پیش خواهم رفت.....